اهانت عمر به رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم)
عمر گفت: إنّ (الرّجل) النَّبى لَیَهجُر. این (مرد) پیغمبر هذیان می گوید.
سپس عمر گفت : قرآن در نزد ماست، کتاب خدا براى ما کافى است.
آنها که در خانه بودند به گفتگو و مشاجره پرداختند یکى مى گفت: نزدیک شوید تا پیغمبر (صلّى اللّه علیه و آله وسلّم) چنین فرمانى برایتان بنویسد، و دیگرى آن را مى گفت که عمر گفته بود. وقتى مهمل بافى و پریشان گویى و مشاجره ایشان فزونى یافت، پیغمبر (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) برآشفت و فرمود: « برخیزید...»
در حالی که در آیات دوم تا پنجم سوره النّجم آمده است:
مَا ضَلَّ صَاحِبُکمُْ وَ مَا غَوَى (۲)، وَ مَا یَنطِقُ عَنِ الهَوَى (۳)، إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْىٌ یُوحَى (۴)، عَلَّمَهُ شَدِیدُ الْقُوَى (۵)
« صاحب شما گمراه و منحرف نیست. و از پیش خود سخن نمى گوید. آنچه او مى گوید وحى است که به او مى شود. و فرشته اى بزرگ به وى مى آموزد.
بر گرفته از کتاب اجتهاد در مقابل نصّ، نوشته سیّد عبدالحسین شرف الدّین (رحمة الله علیه)