نقطه

... همه اسرار باء در نقطه آن است و من نقطه زیر باء هستم. امام علی (علیه السّلام)

نقطه

... همه اسرار باء در نقطه آن است و من نقطه زیر باء هستم. امام علی (علیه السّلام)

نقطه

رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سّلم) میفرماید: قَالَ اللهُ تَبارَکَ و تَعالی کُلُّ أَمرٍ ذِی بَالٍ لا یُذکَرُ بسم الله فیه فَهُوَ أبتَرُ.
خداوند متعال می فرماید: هر کار مهمی که در آن «بسم الله» ذکر نشود، بی فرجام است.

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

رسول اکرم (صَلَّی الله عَلَیهِ و آله وَ سَلَّم) فرمود:

إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم) کَانَ جَالِساً ذَاتَ یَوْمٍ إِذْ أَقْبَلَ الْحَسَنُ (عَلَیهِ السّلام) فَلَمَّا رَآهُ بَکَى ثُمَّ قَالَ إِلَیَّ إِلَیَّ یَا بُنَیَّ فَمَا زَالَ یُدْنِیهِ حَتَّى أَجْلَسَهُ عَلَى فَخِذِهِ الْیُمْنَى ثُمَّ أَقْبَلَ الْحُسَیْنُ (عَلَیهِ السّلام) فَلَمَّا رَآهُ بَکَى ثُمَّ قَالَ إِلَیَّ إِلَیَّ یَا بُنَیَّ فَمَا زَالَ یُدْنِیهِ حَتَّى أَجْلَسَهُ عَلَى فَخِذِهِ الْیُسْرَى ثُمَّ أَقْبَلَتْ فَاطِمَةُ (عَلَیهِ السّلام) فَلَمَّا رَآهَا بَکَى ثُمَّ قَالَ إِلَیَّ إِلَیَّ یَا بُنَیَّةِ فَأَجْلَسَهَا بَیْنَ یَدَیْهِ ثُمَّ أَقْبَلَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (عَلَیهِ السّلام) فَلَمَّا رَآهُ بَکَى ثُمَّ قَالَ إِلَیَّ إِلَیَّ یَا أَخِی فَمَا زَالَ یُدْنِیهِ حَتَّى أَجْلَسَهُ إِلَى جَنْبِهِ الْأَیْمَنِ فَقَالَ لَهُ أَصْحَابُهُ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا تَرَى وَاحِداً مِنْ هَؤُلَاءِ إِلَّا بَکَیْتَ أَ وَ مَا فِیهِمْ مَنْ‏ تُسَرُّ بِرُؤْیَتِهِ فَقَالَ وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالنُّبُوَّةِ وَ اصْطَفَانِی عَلَى جَمِیعِ الْبَرِیَّةِ إِنِّی وَ إِیَّاهُمْ لَأَکْرَمُ الْخَلْقِ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَا عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ نَسَمَةٌ أَحَبَّ إِلَیَّ مِنْهُمْ...

... أَمَّا ابْنَتِی فَاطِمَةُ فَإِنَّهَا سَیِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ وَ هِیَ بَضْعَةٌ مِنِّی وَ هِیَ نُورُ عَیْنِی وَ هِیَ ثَمَرَةُ فُؤَادِی وَ هِیَ رُوحِیَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیَّ وَ هِیَ الْحَوْرَاءُ الْإِنْسِیَّةُ مَتَى قَامَتْ فِی مِحْرَابِهَا بَیْنَ یَدَیْ رَبِّهَا جَلَّ جَلَالُهُ ظَهَرَ نُورُهَا لِمَلَائِکَةِ السَّمَاءِ کَمَا یَظْهَرُ نُورُ الْکَوَاکِبِ لِأَهْلِ الْأَرْضِ وَ یَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِمَلَائِکَتِهِ یَا مَلَائِکَتِی انْظُرُوا إِلَى أَمَتِی فَاطِمَةَ سَیِّدَةِ إِمَائِی قَائِمَةً بَیْنَ یَدَیَّ تَرْتَعِدُ فَرَائِصُهَا مِنْ خِیفَتِی وَ قَدْ أَقْبَلَتْ بِقَلْبِهَا عَلَى عِبَادَتِی أُشْهِدُکُمْ أَنِّی قَدْ آمَنْتُ شِیعَتَهَا مِنَ النَّارِ وَ أَنِّی لَمَّا رَأَیْتُهَا ذَکَرْتُ مَا یُصْنَعُ بِهَا بَعْدِی کَأَنِّی بِهَا وَ قَدْ دَخَلَ الذُّلُّ بَیْتَهَا وَ انْتُهِکَتْ حُرْمَتُهَا وَ غُصِبَتْ حَقَّهَا وَ مُنِعَتْ‏ إِرْثَهَا وَ وَ کُسِرَتْ جَنْبَتُهَا وَ أَسْقَطَتْ جَنِینَهَا وَ هِیَ تُنَادِی یَا مُحَمَّدَاهْ فَلَا تُجَابُ وَ تَسْتَغِیثُ فَلَا تُغَاثُ فَلَا تَزَالُ بَعْدِی مَحْزُونَةً مَکْرُوبَةً بَاکِیَةً تَتَذَکَّرُ انْقِطَاعَ الْوَحْیِ عَنْ بَیْتِهَا مَرَّةً وَ تَتَذَکَّرُ فِرَاقِی أُخْرَى وَ تَسْتَوْحِشُ إِذَا جَنَّهَا اللَّیْلُ لِفَقْدِ صَوْتِیَ الَّذِی کَانَتْ تَسْتَمِعُ إِلَیْهِ إِذَا تَهَجَّدْتُ بِالْقُرْآنِ ثُمَّ تَرَى نَفْسَهَا ذَلِیلَةً بَعْدَ أَنْ کَانَتْ فِی أَیَّامِ أَبِیهَا عَزِیزَةً فَعِنْدَ ذَلِکَ یُؤْنِسُهَا اللَّهُ تَعَالَى ذِکْرُهُ بِالْمَلَائِکَةِ فَنَادَتْهَا بِمَا نَادَتْ بِهِ مَرْیَمَ بِنْتَ عِمْرَانَ فَتَقُولُ یَا فَاطِمَةُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاکِ وَ طَهَّرَکِ وَ اصْطَفاکِ عَلى‏ نِساءِ الْعالَمِینَ‏ یَا فَاطِمَةُ اقْنُتِی لِرَبِّکِ وَ اسْجُدِی وَ ارْکَعِی مَعَ الرَّاکِعِینَ‏ ثُمَّ یَبْتَدِئُ بِهَا الْوَجَعُ فَتَمْرَضُ فَیَبْعَثُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهَا مَرْیَمَ بِنْتَ عِمْرَانَ تُمَرِّضُهَا وَ تُؤْنِسُهَا فِی عِلَّتِهَا فَتَقُولُ عِنْدَ ذَلِکَ یَا رَبِّ إِنِّی قَدْ سَئِمْتُ الْحَیَاةَ وَ تَبَرَّمْتُ بِأَهْلِ الدُّنْیَا فَأَلْحِقْنِی بِأَبِی فَیَلْحَقُهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِی فَتَکُونُ أَوَّلَ مَنْ یَلْحَقُنِی مِنْ أَهْلِ بَیْتِی فَتَقْدَمُ عَلَیَّ مَحْزُونَةً مَکْرُوبَةً مَغْمُومَةً مَغْصُوبَةً مَقْتُولَةً فَأَقُولُ عِنْدَ ذَلِکَ اللَّهُمَّ الْعَنْ مَنْ ظَلَمَهَا وَ عَاقِبْ مَنْ غَصَبَهَا وَ ذَلِّلْ مَنْ أَذَلَّهَا وَ خَلِّدْ فِی نَارِکَ مَنْ ضَرَبَ جَنْبَهَا حَتَّى أَلْقَتْ وَلَدَهَا فَتَقُولُ الْمَلَائِکَةُ عِنْدَ ذَلِکَ آمِینَ ...

روزى رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نشسته بود که حسن (علیه السلام) آمد و چون او را دید گریست و سپس فرمود: «نزد من نزد من اى پسرم» و او را به خود نزدیک کرد تا بر زانوى راست نشانید سپس حسین (علیه السلام) آمد و چون او را دید گریست و فرمود: «بیا بیا پسر جانم» و او را هم نزدیک کرد تا بر زانوى چپ خود نشانید سپس فاطمه (علیها السلام) آمد و او را هم بخود نزدیک کرد و برابر خود نشانید و سپس امیر المؤمنین (علیه السلام) آمد او را هم که دید گریست و نزدیک خود طلبید و در پهلوى راست خود نشانید، اصحابش گفتند یا رسول اللَّه هر کدام‏ را دیدى گریستى؟ توى اینها کسى نبود که از دیدنش شاد شوى؟ فرمود بحق آنکه مرا به نبوّت بر انگیخته و بر همه مردم برگزیده من و اینها گرامى‏ترین خلقیم نزد خدا و روى زمین کسى نیست که از اینها نزد من محبوب تر باشد...

... و اما دخترم فاطمه که بانوى زنان جهانیان است از اولین و آخرین و پاره تن منست و نور دیده منست و میوه دل منست و روح منست که درون منست و حوراء انسیه است هر وقت در محراب خود برابر پروردگارش جلّ جلاله بایستد نورش به فرشتگان آسمان بتابد چنانچه نور اختران بر زمین بتابد و خداى عزّ و جلّ به فرشتگانش فرماید فرشتگانم ببینید کنیزم فاطمه با وى کنیزانم را برابرم ایستاده و دلش از ترسم می لرزد و دل بعبادتم داده، گواه باشید که شیعیانش را از آتش امان دادم و چون او را دیدم بیادم افتاد آنچه پس از من با وى مى‏شود گویا مى‏بینم خوارى به خانه‏اش راه یافته و حرمتش زیر پا رفته و حقّش غصب شده و ارثش ممنوع شده و پهلویش‏ شکسته و جنین او سقط شده و فریاد می زند یا محمّداه و جواب نشنود و استغاثه کند و کسى بدادش نرسد و همیشه پس از من غمگین و گرفتار و گریان است یک بار یادآور شود که وحى از خانه‏اش بریده و بار دیگر یاد جدائى من کند و شب که آواز مرا نشنود به هراس افتد؛ آوازى که من با تلاوت قرآن تهجّد می کردم و خود را خوار بیند پس از آنکه در دوران پدر عزیز بود. در اینجا خداى تعالى او را با فرشتگان مأنوس سازد و او را بدانچه به مریم بنت عمران گفتند، ندا دهند و گویند اى فاطمه خدایت گزید و پاک کرد و بر زنان جهانیان برگزید. اى فاطمه قنوت کن بر پروردگارت و سجود و رکوع کن با راکعان. سپس بیمارى او آغاز شود و خدا مریم بنت عمران را بفرستد. او را پرستارى کند و در بیمارى او انیس او باشد. اینجا است که گوید پروردگارا من از زندگى دلتنگ شدم و از اهل دنیا ملولم، مرا به پدرم رسان. خداى عزّ و جلّ او را به من رساند و اول کس از خاندانم باشد که به من رسد، محزون و گرفتار و غمدیده و شهید بر من وارد شود و من در اینجا بگویم خدایا لعنت کن هر که به او ظلم کرده و کیفر ده هر که حقّش را غصب کرده و خوار کن هر که خوارش کرده و در دوزخ مخلّد کن هر که به پهلویش زده تا سقط جنین کرده و ملائکه آمین گویند...

سپس رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) گریست و کسانى که گردش بودند گریستند و صداى شیون آن ها بلند شد و آن حضرت برخاست و می فرمود: «خدایا به تو شکایت کنم از آنچه پس از من بر خاندانم روا شود.» سپس وارد منزلش شد.


کتاب الأمالی شیخ صدوق (رحمة الله علیه)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی