نقطه

... همه اسرار باء در نقطه آن است و من نقطه زیر باء هستم. امام علی (علیه السّلام)

نقطه

... همه اسرار باء در نقطه آن است و من نقطه زیر باء هستم. امام علی (علیه السّلام)

نقطه

رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سّلم) میفرماید: قَالَ اللهُ تَبارَکَ و تَعالی کُلُّ أَمرٍ ذِی بَالٍ لا یُذکَرُ بسم الله فیه فَهُوَ أبتَرُ.
خداوند متعال می فرماید: هر کار مهمی که در آن «بسم الله» ذکر نشود، بی فرجام است.

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

طینت دو قوم مقابل هم در کربلا

سه شنبه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۴

وقتی امام حسین (سلام الله علیه) فرمود: من حرامی را حلال کردم؟ حلالی را حرام کردم؟ قتل نَفْس کردم؟ چرا این طور جمع شده اید و خون مرا مباح می دانید؟ گفتند: «بُغضاً لِأَبیک»، به خاطر آن بغضی که با پدرت داریم. اما آن غلام می آید و می گوید: آقا، اجازه بدهید من بروم و از شما دفاع بکنم...


... حضرت می فرماید: برای چه این قدر اصرار می کنی؟ [غلام] عرض می کند: می خواهم در راه شما کُشته شوم، خونم با خون شما مخلوط بشود و اهل بهشت بشوم. نَه این که این غلام، غلام سیاه بود، حبشی بود و ظاهراً غلام ابی ذر غفاری (رضوان الله تعالی علیه) بود...


... حضرت به او اجازه داد. [غلام] به میدان آمد، کمی به زبانِ خودش صحبت کرد و کسی نپذیرفت. بعد هم جنگید و چند نفر از آن ها را به جهنم فرستاد. خیلی برای قربانی شدن و بهشت رفتن عجله داشت. پیراهنش را از تن خود درآورد، شمشیرش را هم دور انداخت و با بدن عریان و بدون سلاح توی این اقوام رفت. آن ها هم زدند، تکه تکه کردند و او را از بالای اسب پایین ریختند...


... حضرت امام صادق (سلام الله علیه) می فرماید: مردمی، این چنین خلق شده اند و مردمی هم آن جور خلق شده اند...


حضرت امام صادق (علیه السّلام) می فرماید: ... فَلَولا أَنَّهُم خُلِقوا مِن هذا لَما کانُوا کَذلِکَ، لا وَ الله مَا احتَمِلوه ...

... اگر از چنین چیزی (طینت پیغمبر) خلق نشده بودند، آنطور نبودند، قسم به خدا که قبول نمی کردند و نمی پذیرفتند که حامل آن باشند...


... هر یک از یاران حضرت که به زمین می افتد، « یا حسین » می گوید، حضرت می رود و سر این ها را به دامن می گیرد. آن غلام حبشی گفت: من که غلام سیاه هستم، من کجا و امام حسین کجا؟ این [غلام، حضرت را] صدا نزد. شما این ها را مطابق کنید با فرمایش امام صادق (سلام الله علیه) تا متوجه بشوید که حضرت چه می فرمایند. حضرت امام حسین (سلام الله علیه) خودش تشریف آورد، مثل این که از اول، ایستاده بود و ناظر بر میدان رفتن و جنگیدن غلام بود. [حضرت] بالای سرش آمد، نشست و سرش را به دامن گرفت. [غلام] باورش نمی شد که آقا تشریف بیاورد، سر او را از خاک بردارد و روی زانوی خود بگذارد. [غلام] گفت: ای کاش می دیدم که حالا چه کسی سراغ منِ غریبه و غلام به درد نخور آمده است و توی این آفتاب داغ که خون من از بدنم می ریزد، سر من را برمی دارد و به دامنش می گیرد. [غلام] دید که دستی آمد و خاک و خون را از چشمش پاک کرد. چشمش که باز شد، دید که آقا امام حسین (سلام الله علیه) همان عملی که با علی اکبر (سلام الله علیه) خودش کرد را با این غلام هم کرد؛ فقط با یک تفاوت. حضرت برای علی اکبر (سلام الله علیه) خم شد و صورتش را روی صورت اکبر گذاشت، [ولی] این غلام سیاه را بلند کرد، آورد و به صورتش چسباند و خون امام حسین (سلام الله علیه) با خون این غلام مخلوط شد و از همان جا [غلام] به بهشت برین پرواز کرد.


پس به فرمایشات امام صادق (سلام الله علیه) دقت کنید و دو قومی که در مقابل همدیگر قرار می گیرند را حساب کنید؛ یک قوم آن طور و یک قوم این طور.


برگرفته از شرح، تفسیر و تفصیل حدیث شریفی از حضرت امام جعفر صادق (سلام اللّه علیه) در مورد « طینت » استخراجی از بیانات حضرت آیت الله حاج حسین جمال الحق (رحمة الله علیه)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی